بنگاه دار دم در ایستاد و گفت خانم فقط حواستون باشه این خونه کلنگیه قیمت پیشنهادی تون باید مال زمین باشه باید اینجارو خراب کرد و دوباره ساخت.
این خونه ی کلنگی خونه ی زندگی منه درسته 52 سال پیش ساخته شده ولی مدرسه و دانشگاه و ازدواجم توی این خونه بوده پدر و مادرم را توی این خونه از دست داده ام حالا هم بعد از فوت شوهرم برگشتم و توی این خونه زندگی می کنم هرچقدر هم کلنکی باشه و زمینش ارزش داشته باشه حیاط و باغچه ی این خانه که کلنگی نیست.
به باغچه آب می دهم و از نهال های داخل باغچه و گل ها لذت می برم. روی این زمین با ارزش و پایم را روی همین زمین می کوبم.
همه می گن زندگی توی آپارتمان راحت تره چطور میشه این زمین را فروخت و هوا خرید. مشکلات آپارتمان نشینی کم نیست به جای حیاط و باغچه بالکن و گلدان داره به جای همسایه ی دیوار به دیوار همسایه ی طبقه ای داره دیگر کوچه ها طولی اند نه عرضی زمین کم شده الان توی کوچه ای که فقط چهار خانه ی بزرگ داشت و 20 نفری زندگی می کردند 2 مجتمع آپارتمانی بزرگ ساخته شده و 100 نفری زندگی می کنند. دیگر سهم زمین برای هر نفر سانتی متری حساب می شود. زمین هم مثل ساختمان کلنگی می شود ولی ارزشش بالا تر می رود.
زمین کلنگی هم ساخنمان توش ساخته می شه هم گیاه توش رشد می کنه توی زمین کلنگی هم می شه زندگی کرد حتی اگر صاحب اش کلنگی شده باشد و احساسات اش کلنگی تر.
صدف مهربان

