
برزخ
غذا آماده بود. عطر چلو گوشت و سبزیجات خانه را پر کرده بود. ظرفها را روی میز چیدم. روغن کرمانشاهی روی برنج ریختم و شروع

غذا آماده بود. عطر چلو گوشت و سبزیجات خانه را پر کرده بود. ظرفها را روی میز چیدم. روغن کرمانشاهی روی برنج ریختم و شروع

ساعت ۲ نیمه شب را نشان می داد. باز هم خواب شده بود جن و او بسم الله. شقیقه هایش را با روسری کوچک گل

آرام پتو را کنار زد و دست دخترش را روی تشک گذاشت . برای اینکه صدای جق جق فنر تخت در نیاید خیلی سریع ایستاد

کفشهایشان را یک لحظه میبینم .دوباره محو می شوند.جیغ می کشم ، از ته دل داد میزنم ولی کسی صدایم را نمی شنود.بوی نا مطبوع

روز اول مهر صبح زودتر از قبل بیدار شدم .موزیک ملایمی را با صدای بلند پخش کردم .روی گلها با حرکات موزون انجام آب اسپری
در اتاقش را باز کردم و دوباره حالم بد شد .روی تخت پر از لباسهایی بود که با لحاف گره خورده بودند.دنبال روسری ام بودم